امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

برقع گشود و سوره نور آفریده شد


توضیحات کوتاه:

برقع گشود و سورۀ نور آفریده شد(بعثت) یک خنده کرد؛ صبح ظهور آفریده شد بر تخته سنگ غار حرا عاری از قلم خطی کشید و شعر و شعور آفریده شد صوت خدا ز حنجره گل کرد بر لبش ...


توضیحات:

برقع گشود و سورۀ نور آفریده شد(بعثت)
یک خنده کرد؛ صبح ظهور آفریده شد
بر تخته سنگ غار حرا عاری از قلم
خطی کشید و شعر و شعور آفریده شد
صوت خدا ز حنجره گل کرد بر لبش
داوود پاگرفت و زبور آفریده شد
یک جمله از مقاومتش بر زبان گذشت
کوهی به نام سنگ صبور آفریده شد
موجی به بحر معرفتش زد که بی درنگ
دریایی از شراب طهور آفریده شد
عالم محیط معرفت و شوق و شور شد
ملک وجود، محفل فیض حضور شد
شام سیاه جهل به پایان رسیده بود
باور کنید صبح بصیرت دمیده بود
باور کنید دولت قرآن گرفت پا
باور کنید رنگ شیاطین پریده بود
میلاد عدل و داد و مساوات و زندگی
یا کودکی که زنده به گور آرمیده بود
یا جشن مادری که ز بی رحمی پدر
داغ شکفته دسته گل خویش دیده بود
یا جشن عید بَردۀ شلاق خورده ای
کز عمر، دست شسته دل از جان بریده بود
با آن که سینه اش همه کانون خشم بود
جاری سرشک شادی اش از هر دو چشم بود
****
شرم و حیا ز شرم و حیا سربه زیر بود
بی دادگر شریف و شرافت حقیر بود
زن در میان جامعه در معرض فروش
مانند بَرده ای که همیشه اسیر بود
هرکس ضعیف بود چو موری که پایمال
هرکس که زور داشت به مردم امیر بود
هرکس که سیر بود چو گرگ گرسنه ای
هرکس گرسنه روز و شب از عمر سیر بود
در آن محیط جور و جفای ستمگری
دنیای خسته منتظر یک بشیر بود
توحید را دوباره طلوعی مجدد است
پیداست آن بشیر، وجود محمّد است
****
بت ها تمام ذکر خدا بر زبان شان
افتاده بتگران همه آتش به جان شان
پامال گشته اند ستم بارگان چو مور
انگار آمده است به پایان زمان شان
آتش شده است آب به کام ستمگران
آجر شده است اهل زر و زور، نان شان
درهم شکسته فرق ابوجهل های زور
از دست حمزه آمده بر سر کمان شان
هیزم کشان آتش فتنه چو بولهب
تبت یدا ابولهب آمد به شان شان
آن رشته ای که «حبلِ مَسَد» بود از غضب
پیچیده شد به گردن حماله الحطب
****

دیدم فرشته آمد و بازوی دیو بست
دیدم چگونه سلسله های ستم گسست
دیدم به روی دوش خلیلِ خلیل ها
دست علی تبر شد و بت ها همه شکست
دیدم به دست بت شکن مسجدالحرام
نه بت به روی پا نه به جا ماند بت پرست
دیدیم در محیط ستم، ظلم، سرکشی
مظلوم ایستاد و ستمگر ز پا نشست
باور کنید پرچم عدل محمّدی
بر قلۀ عقیدۀ ما سربلند هست
پیش از نزول وحی به عالم صلا زدیم
ما پیرو محمّد و آل محمّدیم
****
ما در مقام و مرتبه فوق ملل شدیم
در مکتب پیمبرمان بی مثل شدیم
یک جلوه از حرا به دل ما رسید و ما
از تیرگی به نور فدایی بدل شدیم
با یک نهیب زندۀ حی علی الفلاح
تبدیل بر حقیقت خیرالعمل شدیم
تابیده شد فروغ بصیرت به قلب مان
یار علی به فتنۀ جنگ جمل شدیم
باور کنید پیشتر از بود خویشتن
عبد خدا و منکر لات و هبل شدیم
دنیا بداند اینکه تمدن از آن ماست
گیتی همیشه محو صدای اذان ماست
****
گویید منکران همه برهان بیاورند
بر دردهای جامعه درمان بیاورند
دانشوران کل جهان را صدا زنید
یک آیه مثل آیۀ قرآن بیاورند
گویید در تمامی ادیان اگر که هست
مقداد و حجر و بوذر و سلمان بیاورند
مقداد و حجر و بوذر و سلمان شان کجاست؟
کوشش کنند چند مسلمان بیاورند
خواهند اگر سعادت دنیا و آخرت
باید به این پیامبر ایمان بیاورند
چونان که بعد ختم رسالت رسول نیست
دینی به غیر دین محمّد قبول نیست
****
ما از غدیر، راه حرا را گرفته ایم
در این مسیر هر دو سرا را گرفته ایم
از لحظه ای که آیۀ اقرأ نزول یافت
سرخط سبز شیر خدا را گرفته ایم
ما را ز خاک کرب و بلا آفریده اند
ما راه سیدالشهدا را گرفته ایم
پرواز ما ز اوج ملک هم گذشته است
ما زیر بال، ارض و سما را گرفته ایم
ای خاندان پاک محمّد خدا گواست
ما دامن ولای شما را گرفته ایم
«میثم» همیشه خاک ره میثم شماست
تا هست زنده در نفس او دم شماست

نخل میثم: مجموعه اشعار/ غلامرضا سازگار (میثم)؛ مقدمه محمدعلی مجاهدی (پروانه)/قم: حق بین، 1392

سایر اطلاعات:
کد مطلب: t3ca
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: مذهبی     زیرگروه: اشعار آئینی

دفعات بازدید: 13    
محبوبیت: 4   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/11 ب.ظ 11:22:30


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=t3ca


هم گروهی ها
بنام خدای جهان یا محمّد بخوان یا محمّد! بخوان یا محمّد بخوان تا بخوانند پیوسته با تو خدا را زمین و زمان یا محمّد بخوان تا بدانند کون و مکان را خدایی بوَد لامکان ...
به نام خداوند سبحان، مُحمّد (بعثت) بخوان کآفریده است انسان، محمّد! بخوان تا خلایق بخوانند با تو به نام خداوند سبحان، محمّد بخوان تا که ویران سرای جهان را کنی سر ...
نور جهانگیر نبوّت رسید (بعثت) عید بزرگ بشریّت رسید عید خدا عید جهان وجود عید قیام است و رکوع و سجود عید رسول دو سرا آمده منجی عالم ز حرا آمده سیّد افلاک سلام علیک ...
امشب حرم خدا حرم شد (ولادت) از مقدم یار محترم شد کعبه شده محو و مات و مدهوش دیوار ز هم گشوده آغوش هر قطعه سنگ، کوه طوری است هر نخله خشک، نخل نوری است در زمزمه های ...
تجلّی گاه رحمت بیت حیّ داوری کعبه (ولادت) مطاف اولیا تا صبح روز محشری کعبه بهشت دل صفای جان هر پیغمبری کعبه ولی امشب ز شب های دگر زیباتری کعبه گهی جان می دهی بر تن ...
توحید نهد در دل کعبه قدم امشب (ولادت) بت ها همه گشتند به تعظیم، خَم امشب ارکان حرم دور حرم ذکر گرفتند در کعبه فتاده است به سجده صنم امشب بر گوش رسد زمزمه ی چشمه ی ...
جهان آفرینش، جانت آمد (ولادت) حرم پرواز کن، جانات آمد عدالت فخر کن، میزانت آمد محمّد (صلی الله علیه و آله) یار و هم پیمانت آمد جمال اقدس معبودِ کعبه عیان شد در رخ ...
کعبه امشب ماه در دامان تو است (ولادت) آسمان مبهوت و سرگردان تو است جان پاک رحمهُ للعالمین صاحب البیت خدا مهمان تو است باز کن آغوش و بر گیرش ببر این نه مهمان تو بلکه ...
ولایت را وضو دادند امشب(ولادت) زبان را ذکر هو دادند امشب به یمن مقدم مولود کعبه حرم را آبرو دادند امشب شب عید امیرالمؤمنین است علی با رب کعبه هم نشین است **** به دور ...
آن که بعد از مصطفی ما را امام و رهبر است(مدح) شیر حق نبی مولود کعبه حیدر است شمع جمع انبیا مولای کل اولیاء متقین را مقتدا و مسلمین را رهبر است گر نمی بودی رسول الله ...