امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

به نام خداوند سبحان، محمد


توضیحات کوتاه:

به نام خداوند سبحان، مُحمّد (بعثت) بخوان کآفریده است انسان، محمّد! بخوان تا خلایق بخوانند با تو به نام خداوند سبحان، محمّد بخوان تا که ویران سرای جهان را کنی سر ...


توضیحات:

به نام خداوند سبحان، مُحمّد (بعثت)
بخوان کآفریده است انسان، محمّد!
بخوان تا خلایق بخوانند با تو
به نام خداوند سبحان، محمّد
بخوان تا که ویران سرای جهان را
کنی سر به سر، رشکِ رضوان محمّد
بخوان کز دمی بر همه آفرینش
دهی تا ابد روح و ریحان محمّد
بخوان تا که از کفر، بخشی رهایی
بشر را به نیروی ایمان محمّد
بخوان تا قبایل بدانند زین پس
سیاه و سفیدند، یکسان محمّد
بخوان تا خلایق به یکتاپرستی
ببندند تا حشر، پیمان محمّد
بخوان تا کنی درد جهل بشر را
به داروی تعلیم، درمان محمّد
بر افروز و بر خلق عالم نشان ده
که ظلمت رسیده به پایان محمّد
چه باکی ز تحریف تورات و انجیل
که دادیم ما بر تو قرآن، محمّد
تو باید به توفیق دین مبینت
کنی عالمی را مسلمان، محمّد
تو باید مسلمان بیاری به عالم
همانند مقداد و سلمان، محمّد
تو باید هماره ز فیض کلامت
ببخشی بشر را ز نو جان، محمّد
تو باید که فرمان دهی بر خلایق
خدا این چنین داده فرمان، محمّد
تو باید به قلب همه تا قیامت
بتابی چو خورشید تابان، محمّد
تو آغازی و آخری یا محمّد!
تو تا حشر، پیغمبری یا محمّد!
بخوان ای ز آغاز خلقت پیمبر!
بخوان ای سلامت ز خلّاقِ داور!
بخوان تا بخوانند با تو خدا را
بگو تا بگویند «الله اکبر»
بگو نیست کس جز به تقوی گرامی
سیاه و سفیدند با هم برادر
تو در غار و خلقند چشم انتظارت
برآ عالم افروز تا صبح محشر
به پا خیز، ای منجی آفرینش!
به پا خیز، ای مصلح خلق، یکسر!
به پا خیز و تا حشر، پیغمبری کن
ز جا خیز، بر خلق، قرآن بیاور
به پا خیز، ما بر تو دادیم قرآن
به پا خیز، ما بر تو دادیم حیدر
به پا خیز، تا بر تو آریم فرقان
به پا خیز، تا بر تو بخشیم کوثر
به پا خیز، تا کی به دست پدرها
رود بی گنه زنده در گور، دختر؟
به پاخیز و اعلام کن یا محمد
نه زن برده باشد، نه مرد است برتر
همه انبیا جان و تو جان جانی
همه اولیا جسم پاکند و تو، سر
به پا خیز و بشکن بتان حرم را
به دست علی، ای علی را پیمبر!
خدا را به اهل زر و زور برگو
که دیگر نه دوران زور است و نه زر
تویی گمرهان را به هر عصر، هادی
تویی رهروان را به هر گام، رهبر
مسلمان بُوَد آنکه در مکتب تو
بوَد یار مظلوم و خصمِ ستمگر
تو آری تو باید ابوذر بسازی
تو مقداد و عمار و سلمان بپرور
تو آغازی و آخری یا محمد!
تو تا حشر، پیغمبری یا محمد!
رسولی چو تو نور و فرقان ندارد
کتابی همانند قرآن ندارد
کلیم آنچه گوید، کلام تو گوید!
مسیحا به غیر از دمت جان ندارد
پیام آوران هر چه دارند، دارند
پیام آوری چون تو سلمان ندارد
طبیبان روحند، مشتاق دردی
که جز خاک کوی تو درمان ندارد
بدانند تا روز محشر، خلایق
که نور چراغ تو پایان ندارد
جهان چون تو هرگز پیمبر ندیده
خدا چون تو در ملکِ امکان ندارد
بگویید پیغمبران سلَف را
کسی جز محمّد مسلمان ندارد
بگویید: پیغمبری جز محمّد
چو «مهدی» چراغ فروزان ندارد
بگویید: هر کس جدا شد ز مهدی
به اسلام سوگند، ایمان ندارد
بگویید: جز دین ما آسمانی
به کف چارده مهر تابان ندارد
بگویید: شیعه تن است و علی جان
جدا از علی هر که شد، جان ندارد
بگویید: شیعه ست در خطِّ حیدر
جز این با خدا عهد و پیمان ندارد
بگویید: ماییم و قرآن و عترت
مسلمان به جز نور و برهان ندارد
بگویید: هر کس جدا از علی شد
به محشر جدایی ز نیران ندارد
بخوان "میثم" آن بیت ترجیع خود را
که قدر ورا دُرِّ غلطان ندارد
تو آغازی و آخری یا محمّد!
تو تا حشر، پیغمبری یا محمّد!

نخل میثم: مجموعه اشعار/ غلامرضا سازگار (میثم)؛ مقدمه محمدعلی مجاهدی (پروانه)/قم: حق بین، 1392

سایر اطلاعات:
کد مطلب: t3cc
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: مذهبی     زیرگروه: اشعار آئینی

دفعات بازدید: 13    
محبوبیت: 4   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/11 ب.ظ 11:23:30


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=t3cc


هم گروهی ها
بازوی کردگار، علی بود و بس، علی (علیه السلام)(مدح) سردار نامدار، علی بود و بس، علی (علیه السلام) فردی که گشت گرد نبی بین دشمنان با زخم بی شمار، علی بود و بس، علی (علیه ...
تا به پای شیر حق درِّ سخن سازم نثار (مدح) فکر و ذکرم سخت در زنجیر حیرت شد دچار گر نگویم وصف او را دل نمی گیرد قرار ور بگویم، گردم از ضعف کلامم شرمسار به که گویم آنچه ...
تو حیدری که خدا وانده حیدرت مولا!(مدح) بنداول تو حیدری که خدا وانده حیدرت مولا! سلام روح به جم مطهرت مولا! نوشته اند: یداله فوق ایدیهم به دست و بازوی سلام پرورت مولا! ...
(ترجمه قصیده حمیری) زهی که شد مرا در این روزگار(مدح) معلّم ولایت آموزگار که چامه ای ز سیّد حِمیَری به نظم فارسی دهم انتشار آنچه مضامین که مرا آمده هست از آن سید ...
فصل بهار آمد و صوت هزارها(مدح) آید بگوش جان زدل لاله زارها کی دوست سبز شو تو هم از نکهت بهار لبخند زن چو گل بسر شاخسارها سر سبز شو زفیض بهار و بپای خیز همچون نهال گل ...
کیستم من غرق بحر رحمتم(مدح) دوست دار اهل بیت عصمتم پیش از آن کاب و گلم را سختند با تولاّشان دلم را ساختند هر که هستم پاک یا آلوده ام سر به خاک عصمت سوده ام روز اول ...
مصطفی جانانِ کلِّ خلقت و جانش علی است(مدح) در حقیقت حق اگر حقّ است میزانش علی است دل اگر بیمار گردد از علی گیرد شفا نفس اگر آید به میدان مرد میدانش علی است هیچ می ...
پیام نور به لبهای پیک وحی خداست (غدیریه) بخوان سرود ولایت که عید اهل ولاست با شراب طهور از خم غدیر بزن خدا گواه ست که ساقی این شراب خداست خم از غدیر خم و می ، می ولای ...
ای مبارک آیه ی اکمال دین عیدت مبارک (غدیریه) ای غدیر ای عید کلّ مسلمین عیدت مبارک ای امین وحی، جبریل امین، عیدت مبارک آسمان چشم دلت روشن زمین، عیدت مبارک شیعه ی مولا ...
جبرئیل وحی طبعم باز بال و پر گرفته(غدیریه) باز بال و پر گرفته زندگی از سر گرفته زندگی از سر به عشق ساقی کوثر گرفته ساقی کوثر که فیضش خلق را در برگرفته شهریار ملک جان ...