امیدواریم مطالب و محصولات ارزشمندی در اختیار شما عزیزان قرار داده باشیم.

search

كليدهاي فهم قرآن


توضیحات کوتاه:

قسمت عمده قرآن كه براي عموم قابل فهم است اولاً به زبان عربي است. ثانياً به زبان عربي عصر پيغمبر است. ثالثاً به‌صورت القاء شفاهي يك مطلب است نه به‌صورت يك نوشته، يعني ...


توضیحات:

قسمت عمده قرآن كه براي عموم قابل فهم است اولاً به زبان عربي است. ثانياً به زبان عربي عصر پيغمبر است. ثالثاً به‌صورت القاء شفاهي يك مطلب است نه به‌صورت يك نوشته، يعني مثل سخني كه همين الآن مي‌گويم؛ سخني است روياروي كه به‌تدريج به مناسبت‌هاي گوناگون، خطاب به مردم گفته شده، نه به‌صورت كتابي كه مؤلف از اول تا به آخر تنظيم كرده باشد. مطلبي بر پيغمبر نازل مي‌شد و پيغمبر هم آن را به مردم القاء مي‌كرد، بعد اين مطلبي را كه پيغمبر به‌صورت شفاهي القاء مي‌كرد در حافظه‌ها يا در نوشته‌ها يادداشت و ضبط مي‌كردند.

كليدهاي فهم قرآن

پس اين سه نكته بايد مورد توجه قرار بگيرد: 1- قرآن به زبان عربي است. 2- به زبان عربي عصر پيغمبر است. 3- مطلبي است كه به‌صورت شفاهي القاء شده و بعداً به صورت سينه به سينه ضبط شده و هم نوشته و ثبت شده است. توجه به اين سه نكته مطالبي را پيش مي‌آورد كه همه كساني‌كه به فهم قرآن علاقمند هستند بايد به آن‌ها توجه فراوان كنند.
اول، لزوم آشنايي با زبان عربي است. گفتيم قرآن به زبان عربي است. بنابراين براي فهم يك متن عربي، بي‌شك مطالعه‌كننده بايد زبان عربي را به خوبي فرا گيرد. يادگيري خوب زبان عربي شرط اول مراجعه مستقيم به قرآن كريم است. متأسفانه در ميان دوستان بسيار خوب، دوست داشتني و داراي حسن نيت، مكرر ديده‌ام كساني را كه بدون تسلط بر زبان عربي و صرفاً با آشنايي ابتدايي با صرف و نحو و با استفاده از كتاب‌هاي لغت و يا واژه‌نامه‌هاي قرآن كه اخيراً عربي به فارسي تهيه شده، درصدد فهم معني آيات برمي‌آيند و گاهي اشتباهاتي مي‌كنند كه واقعاً مضحك و خنده‌آور است اما چون اين‌ها دوستان بسيار خوب و با حسن نيتي هستند هر وقت مراجعه كرده‌اند و به آن‌ها توضيح داده‌ايم كه در كارشان چه نقص‌هايي وجود داشته، خيلي راحت قبول كرده‌اند.
براي فهم قرآن بايد به زبان عربي تسلط كامل داشته باشيم. بايد در حد يك فرد عرب با اين زبان آشنا بود زيرا اين كتاب به زبان عربي است. بنابراين آشنايي كافي با صرف و نحو و دانستن لغات لازم است. قدرت استفاده از كتاب‌هاي لغت با توجه به اين نكته كه گاهي يك واژه ممكن است چندين معني داشته باشد و تشخيص اين‌كه در اين‌جا كدام معني مناسب است احتياج به تسلط نسبي در استفاده از كتاب‌هاي لغت دارد.
دوم، قرآن به زبان عربي عصر پيغمبر است. همه كساني كه با زبان آشنا هستند مي‌دانند كه در ميان همه ملت‌ها، زبان دچار تحول و تطور مي‌شود. ممكن است يك لغت در 1300 سال قبل يك معني خاصي داشته و امروز يك معني جديد پيدا كرده باشد. يا اينكه امروز هم آن معني و هم معاني جديد بكار رود. بايد مراقب بود كلماتي كه در آيات قرآن وجود دارد در عصر نزول آيات، معناي رايجش كدام بوده است. اگر كلمه‌اي بود كه امروز يك معني پيدا كرده و اين معني خوشايند ماست و ما دوست داريم كه اين كلمه در آيه اين معني را بدهد و حال آن‌كه اين معني اصلاً در آن موقع نبوده، كاربرد اين كلمه بر اين معني در عصر قرآن واقعاً غلط است. يكي از دوستان كه در طبيعت‌شناسي قرآن كار مي‌كرد آياتي راجع به طبيعت قرآن استخراج كرده بود و با تصاوير و توضيحاتي كه بر آن‌ها اضافه كرده بود، براي من آورد تا من هم نظري بدهم، ديدم روي برخي از كلمات تكيه‌هايي كرده كه اصلاً اين‌جور تكيه كردن معني ندارد. مثلاً نوشته بود كه آيه »أَلَمْ نَجْعَلِ الارضَ كِفَاتاً«(2) به حركت زمين اشاره دارد. او در مراجعه به فرهنگ لغت ديده بود كه كفات به معني پرنده تيزپرواز است و آيه را ترجمه كرده بود: »آيا ما زمين را به صورت يك موجود تيزپرواز قرار نداده‌ايم« و بعد استدلال كرده بود كه از نظر قرآن زمين حركت مي‌كند. ملاحظه مي‌كنيد كه اين آقا به فرهنگ‌هاي لغت عربي مراجعه كرده و كفات را به معني پرنده تيزپرواز يافته است. به او گفتم كه اولاً بايد ديد آيا كفات در عصر قرآن و در محيط نزول قرآن هم به معني پرنده تيزپرواز به‌كار رفته يا اين يك معنايي است كه به‌تدريج در ادوار بعدي پيدا كرده است. ثانياً شما بايد توجه كنيد كه اين آيه متصل به آيه بعدي است. »اَلم نَجْعلِ الارضَ كِفاتاً. اَحْياءً و اَمواتاً« آيا زمين را براي اموات و احياء كفات قرار نداده‌ايم؟ يعني احياءً وامواتاً دنباله كفاتا قرار مي‌گيرد. بنابراين معني پرنده تيزپرواز براي زنده‌ها و مرده‌ها چيست؟ آيا معني روشني دارد؟ با مراجعه به فرهنگ‌ها معلوم مي‌شود كه كفات در اصل عبارت است از زميني كه دربر گيرنده چيزهاي ديگر باشد آيا ما زمين را شيي‌ء دربرگيرنده قرار نداديم؟ دربر گيرنده زنده‌ها و مرده‌ها؟ زنده‌هايي هستند كه در زيرزمين لانه مي‌سازند، مثل خرگوش و موجودات ديگر. و لاشه جانداران هم، معمولاً درون زمين دفن مي‌شود يا لايه‌هايي از سيل مي‌آيد و روي پيكرهاي مرده را مي‌پوشاند و از همين‌ها سنگواره‌ها به‌وجود مي‌آيد. بنابراين، اين‌كه انسان ببيند كفات به معني پرنده تيزپرواز به‌كار رفته و چون الآن در پي اين است كه حركت زمين را از آيه‌هاي قرآن استفاده كند، فوراً اين را حمل بر اين معنا بكند، شيوه درستي نيست و بايد از آن خودداري شود. بايد معلوم شود آيا كفات در عصر پيامبر)ص( هم به اين معني به‌كار مي‌رفته يا اين يك معني جديد است؟ به‌خصوص كه اين معني در كتاب‌هاي لغت پيشين وجود ندارد و اين خود دليلي است كه اين يك معني جديد مي‌باشد و در عصر پيغمبر)ص( نبوده است. بنده الآن مشغول سخن گفتن هستم و از عبارات و كلماتي استفاده مي‌كنم و اين كلمات را به همان معنايي به كار مي‌برم كه امروز فهميده مي‌شود. حالا اگر سيصد سال ديگر عين اين سخنراني من وجود داشت و اين كلماتي كه من به كار مي‌برم، آن روز در معناي ديگري به كار رود، آيا كسي مي‌تواند بگويد فلاني اين منظور امروزي را مي‌خواست بگويد؟ اين كه درست نيست. پس بايد كلمات را به همان معاني به كار ببريم كه در آن عصر به كار رفته است.
سوم، مطالب قرآني به صورت شفاهي گفته شده است. هر مطلب شفاهي و حتي همه مطالب كتبي ناظر به شرايط محيطي و اجتماعي زمان خودش مي‌باشد. يعني نمي‌تواند ناظر به شرايط محيطي و اجتماعي زمان خود نباشد. زيرا در يك جو و فضايي سخن مي‌گويد و يا در اين جو و فضا دارد چيز مي‌نويسد. بنابراين وقتي درون اين جو دارد مطلبي مي‌گويد يا مي‌نويسد، يك سلسله قرائن هست كه به فهم مقصود گوينده و نويسنده كمك مي‌كند. صحنه جنگ »احد« است. آياتي خطاب به جنگجويان نازل مي‌شود. اين جنگجوياني كه در صحنه جنگ هستند و تمام مسائل را به چشم مي‌بينند و حضور ذهن دارند فوراً با نزول آيه، مطلب و مقصود خداي متعال را درك مي‌كنند. حالا من كه در آن صحنه جنگي نيستم اگر بخواهم اين مطلب را از همان آيه درك كنم چه بايد كنم؟ بايد با مطالعه تاريخ، خودم را در آن صحنه قرار بدهم. بنابراين فهم صحيح از مقصود آيات قرآن، كم و بيش به حضور در صحنه‌هاي نزول اين آيات ارتباط دارد. اين حضور براي مردم عصر پيغمبر مهيا بوده است اما براي مردم ديگري كه در آن عصر و يا در عصرهاي بعد زندگي مي‌كردند و از صحنه دور بودند، اين حضور بايد به چه وسيله‌اي حاصل شود؟ به‌وسيله مطالعه تاريخ. اين است كه يكي از شرايط فهم صحيح بسياري از آيات قرآن، تحقيق تاريخي و مطالعه تاريخي و حضور از طريق تاريخ در شرايط نزول قرآن است. در اين زمينه محققين گذشته كتاب‌هاي متعددي نوشته‌اند تحت عنوان اسباب النزول و دو كتاب از آن‌ها كتاب‌هاي بسيار خوبي است كه معروف هم هست و مورد استفاده مفسران قرآن است. يكي اسباب النزول واحدي و ديگري اسباب النزول سيوطي. كتاب‌هاي ديگري هم در اين زمينه هست ولي كافي نيست. به نظر بنده مطالعه دقيق يك دوره از تاريخ اسلام براي فهم بسياري از قسمت‌هاي قرآن ضرورت دارد. بند دوم را خلاصه مي‌كنم به اين صورت كه بايد توجه كرد كه قرآن در 13 يا 14 قرن قبل در محيطي به زبان عربي نوشته و يا بهتر است بگوييم گفته شده است و چون به زبان عربي است، كسي كه امروز مي‌خواهد آن را بفهمد بايد زبان عربي را به خوبي بداند و چون زبان عربي 14 قرن قبل است بايد به واژه‌نامه و معاني لغات در آن عصر اطلاع پيدا كند و معاني كلمات جديد را به حساب قرآن واريز نكند و چون در شرايط اجتماعي خاصي آيات نازل شده است بايد از طريق تحقيق تاريخي، انسان خودش را در شرايط آن زمان قرار دهد.


روش برداشت از قرآن/ سید محمد حسینی‌بهشتی/ تهران: روزنه، ۱۳۹۰

سایر اطلاعات:
کد مطلب: td7
وضعیت مطلب: فعال
گروه اصلی: مذهبی     زیرگروه: قرآن

دفعات بازدید: 18    
محبوبیت: 3   (کمترین=0 و بیشترین=5)    تعداد شرکت کننده در نظر سنجی مجبوبیت: 
تاریخ ثبت: 1401/10/11 ب.ظ 5:05:00


لینک صفحه ی مطلب: https://tadanesh.ir/t?c=td7


هم گروهی ها
مقصود از روش تفسیر روائی آن است که مفسر قرآن از سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) (که شامل قول، فعل و تقریر آنها می‌شود) برای روشن کردن مفاد آیات و مقاصد آنها استفاده کند. سیر ...
در همين برداشت‌هاي زنده گاهي به انحراف‌هاي عجيب برخورد مي‌كنيم يك نمونه از اين انحراف‌هاي عجيب مربوط است به طلبه‌يي كه مراحل تحصيلي معمولي را تا پايان سطح(3) خوب ...
پرسش:شرایط مفسر قرآن چیست؟پاسخ:مفسر قرآن، همچون تخصص‌های دیگر، دارای شرایطی است، یعنی هر کسی نمی‌تواند به تفسیر قرآن اقدام بکند. همانطوری که هر کسی نمی‌تواند به ...
پرسش:منابع تفسیر قرآن چیست؟پاسخ:چهار منبع اصلی می‌توان برای تفسیر قرآن بر شمارد:اول: قرآن کریم: آیات محکم می‌تواند منبع تفسیر برای آیات متشابه باشد. به عبارت دیگر، ...
پرسش:از منابع تفسیر سه موردش ظاهراً همان منابعی بود که در فقه استفاده می‌شود. عقل و کتاب و سنت، آیا اجماع مفسرین، در تفسیر معتبر است؟پاسخ:در مورد اجماع در خود فقه هم ...
پرسش:آیا اقوال و نظرات صحابه و تابعین از منابع تفسیر قرآن به شمار می‌آید؟پاسخ:در مورد اقوال صحابه و تابعین، باید تفصیل قائل بشویم:1. گاهی یکی از صحابه پیامبر اکرم صلی ...
پرسش:منابع تفسیر قرآن عبارتند از: آیات قرآن، سنت پیامبر و اهلبیت و عقل، آیا برای حجیت اینها در تفسیر قرآن دلیلی از خود قرآن و روایات وجود دارد؟پاسخ:1. قرآن کریم:در ...
پرسش:تفسیر به رأی با تفسیر عقلی و تفسیر اجتهادی چه تفاوتی دارد؟پاسخ:در پاسخ به این پرسش ما تفسیر عقلی را با یک مثال معرفی می‌کنیم تا تفاوت آن با تفسیر به رأی روشن شود: ...
پرسش:تفاوت تفسیر به رأی با تدبر و تعقل در قرآن چیست؟چون در آیات فراوانی از قرآن به تدبر و تعقل توصیه شده «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» از طرفی نیز تدبر کردن در ...
پرسش:مقصود از آیات محکم و متشابه چیست؟ و چگونه باید آن‌ها را شناخت و معنا کرد؟پاسخ:موضوع محکم و متشابه در آیه‌ی هفتم سوره‌ی آل عمران مطرح شده:«هُوَ الَّذِی ...